اما با پایان ماه ششم، وزنگیری و میزان رشد نوزاد و در نتیجه نیازهای مختلف نوزاد به مواد مغذی گوناگون و انرژی لازم به حدی میرسد كه باید برای تامین آنها استفاده از مواد غذایی گوناگون را آغاز كرد. البته تداوم شیردهی تا پایان دو سالگی بسیار بجا و مفید است و در ایدهآلترین حالت، توصیه میشود برنامه غذایی نوزاد طوری تنظیم شود كه در ماههای هفتم و هشتم، 70درصد انرژی دریافتی، از ماه 9 تا پایان یكسالگی 50درصد و در سال دوم زندگی حدود 40درصد انرژی مورد نیاز كودك از طریق شیر مادر تامین شود.
مهمترین نكته برای دستیابی به چنین تقسیمبندی، رعایت این نكته است كه در تمام این مدت باید شروع هر مرحله از تغذیه نوزاد با شیر مادر باشد و استفاده از سایر مواد غذایی در طول روز كه غذای كمكی نامیده میشوند، باید بعد از تغذیه با شیر مادر باشد.
2- در شش ماه دوم زندگی نوزاد، با ادامه روند تكامل، برخی تواناییهای حركتی به وضع مطلوبتری میرسند؛ به نحوی كه طفل در ابتدا توان نشستن بدون كمك دیگران را به دست میآورد و در اواخر یكسالگی بدون كمك دیگران قادر است، بایستد.
9 الی 12 ماهگی زمانی است كه میتوان به جای شیشه از فنجان برای دادن مایعات به وی استفاده كرد. كودك در ششماهگی حدود شش دندان، در پایان ماه هجدهم، 12دندان و در دوسالگی 16دندان دارد. نكته مهم این است كه با شكلگیری اندام بلع و فضای دهان كه مكیدن شیر مادر به این مساله كمك شایانی میكند، توان بلعیدن غیرمایعات از ماه ششم امكانپذیر میشود و قبل از آن استفاده از نیمهجامداتی همچون انواع پوره ممكن است، مسالهساز باشد.
از 9 ماهگی كودك دوست دارد خودش در خوردن غذا دخیل باشد و در پایان سال دوم زندگی به تنهایی از عهده این كار برمیآید. از همین دوران با كمك به كودك در آشنایی بیشتر با تواناییهای حركتی و هماهنگی اعضای مختلف برای نیل به اهداف گوناگون از جمله تغذیه مستقل، میتوان در پایهریزی استقلال و شكلگیری فاكتورهای مثبت شخصیتی آینده وی موثر بود.
3- هفته آینده در مورد چگونگی تنظیم یك برنامه هدفمند برای آغاز استفاده از غذاهای گوناگون به خردسالان مطالبی را ارایه خواهیم كرد ولی قبل از آن باید به مساله بسیار مهمی بپردازیم كه در مباحث آینده اساس بسیاری از توصیههای ما بر آن استوار است و به نظر میرسد با بیاهمیت پنداشتن آن، در حال حاضر مشكلات عدیدهای گریبانگیر اكثر افراد جامعه، مخصوصا در سنین بالاتر شده، درحالیكه ریشه آن را باید در گذشته غذایی و سابقه قبلی و فهرست قدیمی خوراك فرد جستوجو كرد. البته قبلا هم در این ستون به مقتضای مطلب، اشارات كوتاهی به این مساله داشتهایم و آن چیزی نیست جز مساله به ظاهر ساده و پیشپاافتاده ذایقه و نحوه شكلگیری آن.
در مورد دلایل وجود اختلاف ذایقه در بین افراد متفاوت، تاكنون فرضیههای متعددی ارایه شده و فاكتورهای گوناگونی از قبیل ژنتیك، آبوهوا، شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیایی، گروه خونی و نژاد یا شخصیت و خلق و خوی فرد را در ایجاد آن دخیل دانستهاند. به احتمال زیاد اكثر موارد نامبرده در این موضوع موثرند، اما آنچه بارها به اثبات رسیده و نتیجه آن به خوبی قابل مشاهده است، تاثیر تغذیه دوران كودكی و محتویات غالب فهرست اصلی غذایی است كه از سنین پایین در اختیار وی قرار داده میشود.
مثلا به دفعات دیده شده ذایقه كودكی كه به عنوان مثال، اصلیتی آلمانی دارد ولی در چین به دنیا آمده و با غذای معمول در آن كشور تغذیه شده، به خوبی پیرو همان نوع غذاها میشود یا فرزندان افراد ژاپنی كه در آمریكا متولد میشوند در صورت عدم دسترسی به غذای سنتی ژاپن، در سنین بالاتر میانه خوبی با اینگونه غذاها نخواهند داشت و مكدونالد را ترجیح میدهند. تحقیقات دامنهداری نشان دادهاند كه در هنگام برخورد حس بویایی و چشایی فرد با طعم و عطر غذاهایی كه از كودكی با آنها تغذیه شده، مغز با ترشح برخی از مشتقات بنزودیازپینی خاص و بتاآندروفینها، میزان میل و رغبت به خوردن را افزایش داده و به ترشح اسید و سایر شیرههای گوارشی كمك میكند.
این موضوع باعث میشود كه با هضم و جذب بهتر غذا، خاطره ناخودآگاه بهتری از تغذیه با این غذا در ذهن باقی بماند و میل و كشش فرد برای رجعت دوباره به آن غذای خاص، همواره بیشتر از غذاهایی باشد كه كمتر آنها را امتحان كرده است.
4- به هر حال شروع غذاهای كمكی با انتخاب نوع آنها و نحوه مزهدار كردنشان به احتمال بسیار زیاد میتواند در شكلگیری ذایقه و جلوگیری از بهانهگیریهای آتی و شایع كودكان در دوران رشد و در مراحل بعدی برای كمك به خودداری از تناول غذاهای خوشمزه ولی مضر، یاریرسان باشد. در این زمینه، موضوع را با بیان مثالهایی عملی از هفته آینده پی خواهیم گرفت.
منبع:روزنامه شرق
نظر شما